روز نوروز که روز ظهور و ظفر امام عصر علیه السلام بر دجّال است ؛ چنان چه جمال السالکین احمد بن فهد حلّی در مهذب البارع فرموده ، خبر داده المولی السیّد المرتضی العلامة بهاء الدین علی بن عبدالحمید نسابه دامت فضایله به اسناد خود از معلی بن خنیس از حضرت صادق علیه السلام که فرمود :
« روز نوروز، روزی است که عهد گرفت پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم برای امیرالمؤمنین علیه السلام در غدیر خم ، پس اقرار نمودند به ولایت او . پس خوشا حال آن که ثابت بماند بر آن و وای بر آن که بشکند آن عهد را و آن روزی است که فرستاد در آن روز رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی علیه السلام را به وادی جن ، پس عهد و مواثیق از ایشان گرفت . و آن روزی است که ظفر یافت در آن روز به اهل نهروان و کشت ذوالثدیه را . و آن روزی است که ظاهر میشود در آن روز قائم ما اهل بیت و ولادت امر و ظفر میدهد او را خداوند بر دجّال . پس بر دار میکشد او را بر کناسه کوفه . و هیچ روز نوروزی نیست ، مگر آن که ما انتظار میکشیم در آن فرج را ؛ زیرا که آن روز از ایّام ماست که فرس آن را محافظت نمودند و شما یعنی عرب آن را ضایع نمودید. »
علّامه مجلسی در بحار [۱] این خبر را مشروحاً از سیّد فضل اللَّه راوندی نقل نموده که محلّ ذکر آن و ذکر اشکالات در آن خبر و جواب از آن و تحقیق روز نوروز نیست . ولکن مخفی نماند که بودن روز خروج امام زمان علیه السلام ، روز جمعه و نوروز و عاشورا ، نه به نحوی است که در سالهای بسیار که توافق نکنند ، منتظر فرج نتوان شد ، چه غیر ظهور و خروج حضرت حجّة بن الحسن بن علی المهدی – صلوات اللَّه علیه – که حال از عمر شریفش هزار و چهل سال و چیزی میگذرد که خواهد شد و تبدیل و خلفی در آن نخواهد شد ، مابقی آن چه رسیده از آیات و علامات پیش از ظهور و مقارن آن همه قابل تغییر و تبدیل و تقدیم و تأخیر و تأویل به چیز دیگر که از اهل بیت عصمت علیهم السلام رسیده باشد، هست ؛ حتّی آنها که در شمار محتوم ذکر شده است .
چه ظاهراً مراد از محتوم در آن اخبار نه آن است که هیچ قابل تغییر نباشد و ظاهر همانی را که فرمودند، به همان نحو بیاید؛ بلکه مراد – واللَّه یعلم – مرتبه ای است از تأکید در آن که منافاتی با تغییر در مرحله از انحای وجود آن نداشته باشد . مؤیّد این مقال است ، آن چه شیخ نعمانی در غیبت [۲] خود از ابی هاشم داود بن قاسم جعفری روایت کرده که گفت : بودیم در نزد ابی جعفر محمّد بن علی الرضا علیهما السلام ، پس جاری شد ذکر سفیانی و آن چه رسیده بود در روایت که امر او از محتوم است .
پس گفتم به ابو جعفرعلیه السلام : آیا خداوند بدا خواهد فرمود در محتوم ؟ فرمود: «آری. » پس گفتم به آن جناب : پس میترسم که خداود بدا فرماید در قائم علیه السلام . فرمودند: «به درستی که قائم علیه السلام از میعاد است و خداوند خلف نمی فرماید میعاد خود را. » محتمل است که هر کدام از آن روز، روز یکی از حالات آن جناب باشد. چون خروج از قریه کرعه یا ظهور در مکّه معظّمه یا زمان غلبه و قهر بر اعدا و قتل گردن کشان یا استقرار در کوفه که مقرّ سلطنت است .
[۱]: ۱۶۸۷. کمال الدین و تمام النعمة، ص ۲۱۰.
[۲]: ۱۶۸۸. الکافی، ج ۷، ص ۴۱۰؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۲۲۰.
درباره این سایت